· وقتی پیراهن گلدارت را می پوشی، گلها جان می گیرند.
· شکوفه پیراهنت با حرارت بدنت رشد می کند.
· وقتی پیراهن گلدارت را می پوشی، گل را با گل تزیین می کنی.
· بهار نسبت به گلهای قالی هم عشق می ورزد.
· پارچه ساده را هم که می پوشی گلدار می شود.
· بهار در باغ ، برگ سبز می کاشت.
· بهار در پاییز ، گل کاغذی را بو می کرد.
· بهار همراه آخرین گلی که پرپر شد، پژمرد.
· در بهاران از ترس اینگه گیاه روی گونه ام نروید ، اشک نمیریزم.
· گلهای دامنت را با قطرات اشکم سیراب نمودم.
· وقتی به تو نگاه می کنم، چشمم از من تشکر می کند.
· وقتی تو نیستی ، نگاهم حوصله نمی کند پایش را از چشمم بیرون بگذارد.
کاریکلماتور از پرویز شاپور
وقتی تو نیستی...
سلام کردی عزیزم؟خیلی کند به روز میشی.لنگه رفتی :سلام
پیوکانی
ژ
ژ
سلام . فکر کنم تغییر رشته دادی رفتی تو کار گل و گیاه . موفق باشی ...
بابا ای ول.بی نظر میای و نظر می خای (می خوای)از من؟ هوای ما رو داشته باش
بابا چرا می زنی ما یه بیضی خواستیم برامون بکشی
سلام گلک ادنابینیم
سلام عزیز دل نتای لنگه
سلام اتام بعد ازامتحانو
همش حرفن
عمل اکنم مرد نین سلام بجز خودت
نه با با اینجا هم یکی میآ یــــد
.
.
.
چه کنم دله..یهو می بینین خوشش نیومده