خیلی تاریک بود راه فرار نداشتم نه دری، نه نوری چشامو بسته بودم. نه!، فکر میکردم بسته بود ولی باز بود آخه نوری نبود خودمو خیس کرده بودم. نه!، جام خیس بود خیلی ترسیده بودم هی زور زدم هی زور زدم هی زور زدم...هی ی ی آآآآخ، و بالاخره بدنیا آمدم...
محسن جعفری
پنجشنبه 19 آذرماه سال 1388 ساعت 12:50 ق.ظ
مبارک باشه . ولی بدون اومدن مهم نیست همه میان . موندن و ادامه دادن مهمه . ته ته ته ته راستی رفتن فجر رو بهت تبریک میگم .
ته ته
تولدت مبارک...
تولد س م ک ج ... مبارک
سلام محسن همیشه و شب و روز دعا میکنم تو و بهنام کچل بمونین و مو هاتون در نیاد
همچنین بر زلف شما باد
مرسی محسن چوپلی
خواهش میکنم ایوب زمین
سلاام عموجان
خوبین؟؟
رفتن به فجرهم مبارک
...............
مرسی عزیزم
شما چند تا از کارهای خسرو سینایی رو دیدین؟
س م ک ج...
یکی دیدم اونم ناقص مثل س م ک
سلام آقای جعفری.موفقیتتون رو تبریک می گم.
مرسی. انشالله شما
کاش هرگز از آن درخت انجیر پایین نیامده بودم.............
درود بر دوست بسیار عزیز مجتبی
سلام دامونی
به روزم...
من بزودی بروز میشم
به روزم
بله خوندم منم تا چندروز دیگه
سلام محسن
سلام محمدرضا جان خوبی
یعنی منداااااااااااااااااان؟؟؟؟
جمله ۵۲حرفی با این تصویر بنویس