چوپلی نامه

بخوانید روزگار در حال فراموش را

چوپلی نامه

بخوانید روزگار در حال فراموش را


دیر آمدی موسی دوره اعجازها گذشته است عصایت به چاپلین ببخش تا کمی بخندیم.


و بالاخره بدنیا آمدم

خیلی تاریک بود راه فرار نداشتم نه دری، نه نوری چشامو بسته بودم. نه!، فکر میکردم بسته بود ولی باز بود آخه نوری نبود خودمو خیس کرده بودم. نه!، جام خیس بود خیلی ترسیده بودم هی زور زدم هی زور زدم هی زور زدم...هی ی ی آآآآخ، و بالاخره بدنیا آمدم...