چوپلی نامه

بخوانید روزگار در حال فراموش را

چوپلی نامه

بخوانید روزگار در حال فراموش را

·         وقتی پیراهن گلدارت را می پوشی، گلها جان می گیرند.

·         شکوفه پیراهنت با حرارت بدنت رشد می کند.

·         وقتی پیراهن گلدارت را می پوشی، گل را با گل تزیین می کنی.

·         بهار نسبت به گلهای قالی هم عشق می ورزد.

·         پارچه ساده را هم که می پوشی گلدار می شود.

·         بهار در باغ ، برگ سبز می کاشت.

·         بهار در پاییز ، گل کاغذی را بو می کرد.

·         بهار همراه آخرین گلی که پرپر شد، پژمرد.

·         در بهاران از ترس اینگه گیاه روی گونه ام نروید ، اشک نمیریزم.

·         گلهای دامنت را با قطرات اشکم سیراب نمودم.

·         وقتی به تو نگاه می کنم، چشمم از من تشکر می کند.

·         وقتی تو نیستی ، نگاهم حوصله نمی کند پایش را از چشمم بیرون بگذارد.
 

کاریکلماتور از پرویز شاپور